موسیقی ایران تا قبل از اسلام یک نوع موسیقی علمی نبوده بلکه یک موسیقی عملی بوده و نوازندگان و سرایندگان در صدد جستجوی قواعد ارتباط بین اصوات و الحان نبوده اند.
چنانکه باربد مشهورترین موسیقی دان دورۀ ساسانی، را همه به نام نوازنده و سراینده معرفی کرده اند و الحانی که ساخته است دلیل بر این نیست که وی از نظر علمی به موسیقی وارد بوده است.
در قرون اولیۀ قمری کسی از نظر علمی در موسیقی مطالعه نکرده و بطوریکه از رسالات موسیقی بر می آید ایرانیان در اثر آشنا شدن با فلسفۀ یونان قواعد موسیقی را نخست از فیلسوفان قدیم یونان اقتباس کردند.
و به تدریج در صدد تکمیل آن برآمدند و نغمات و مقامات موسیقی خود را با قواعد صداشناسی و صوت تطبیق داده و از نظر ریاضی دربارۀ ارتباط اصوات بحث نمودند و کتابهایی در این اصل نوشتند که از نظر علمی قابل توجیه است.
ابونصر محمد فارابی
او اوین مؤلفی است که در دورۀ اسلامی کتابی در فن موسیقی نوشته و در آن از قوانین صوت و نسبت های ریاضی صدا گفتگو کرده است.
فارابی در کتاب الموسیقی الکبیر می نویسد: قواعد و اصول اولیۀ موسیقی را از فیلسوفان یونان اقتباس کرده و به خوبی از عهدۀ بیان قواعد اصلی موسیقی برآمده است بطوریکه دیگران که بعد از او در این فن کتاب نوشته اند سخنان او را به عنوان اصل مسلم قبول کرده و تنها دنبال افکار او را گرفته و تعقیب کرده اند.
فارابی در کتاب موسیقی خود به تفصیل از عود، تنبور خراسانی، تنبور بغدادی، رباب و مزمار گفتگو کرده و هر یک از آنها را به خوبی شرح داده است.
ابوعلی سینا
ابن سینا دو رساله در موسیقی نوشته، یکی به فارسی که جزء کتاب دانشنامۀ علایی است و به نام علاءالدوله همدانی، از سلاطین دیلمی، نگاشته و این اولین کتاب موسیقی است که به زبان فارسی نوشته شده است.
کتاب دیگر ابن سینا در موسیقی به زبان عربی و جزء کتاب شفا است. وی نیز مانند فارابی قواعد موسیقی را از مطالعۀ کتابهای یونانی دریافته و همان مطالبی را که فارابی بیان کرده به روشی دیگر شرح داده است.
منتهی چون فارابی به موسیقی عملی و نواختن ساز آشنا بوده، سازهای مهم زمان خود را هم تشریح کرده ولی ابن سینا چیزی از خود اضافه نکرده و در تأیید مطالبی که فارابی نوشته، اشاراتی نموده است.
سازهای موسیقی ایرانی
سازهای مختلفی از قدیم برای نواختن الحان موسیقی در ایران معمول بوده اند که امروزه بعضی از آنها متروک شده اند، برخی تغییر شکل و تغییر نام داده اند و برخی دیگر هنوز با همان نام سابق هنوز متداول هستند. در زیر مهمترین این سازها به تفصیل شرح داده خواهند شد.
چنگ
قدیمی ترین ساز و همان است که در مصر و یونان قدیم نیز معمول بود و بعدها به صورت کامل تری در اروپا تکمیل شد و امروز هارپ نام دارد.
چنگ از سازهای بسیاز قدیمی است که در ایران باستان نیز متداول بود. این ساز تقریبا شبیه به مثلث قائم الزاویه ایست که رشته های متعدد از بالا به پائین در روی آن نصب شده اند و هر سیم صدای مخصوص دارد که بم به زیر کوک می شود و با انگشتان هر دو دست به صدا در می آید.
در نقش برجسته طاق بستان کرمانشاه شکل این ساز دیده می شود به این شکل که چند نوازندۀ چنگ در قایقی نشسته اند و نزدیک شاه که در مرداب مشغول شکار مرغابی است در حال نوازندگی به نظر می آیند. بعدها این ساز در ایران متروک شد و فقط نامش باقی مانده است.
غَژک
در ایران قبل از اسلام سازی موسوم به غژک یا غژ معمول بود. نظیر این ساز هنوز در بلوچستان ایران دیده می شود و آن را قیچک می نامند.
قیچک سازی است شبیه به کمانچه و با کمانی که از چند تار مو تشکیل می شود آنرا می نوازند. تعداد سیم های آن بیش از کمانچه است ولی شکل آن با غژک تفاوت دارد.
غژک قبلا ساده تر بود و بیش از دو سیم نداشت. کلمۀ غژ در دیوان شاعران پیشین از جمله فرخی سیستانی به کار رفته است.
رباب
صاحب برهان قاطع می گوید: رباب نام سازی است تنبور مانند، بزرگ شکم و کوتاه دسته که بر روی آن به جای تخته پوست آهو می باشد.
رباب در ایران فراموش شده است و لی در افغانستان هنوز به همین نام متداول است. در تاجیکستان نیز رباب جزء سازهای ملی است. رباب بعدها به مغرب زمین رفته و نام های مختلف مانند رویب یا رویل یافته است. از این ساز در دیوان شاعران ایرانی یاد شده است.
کمانچه
کمانچه از سازهای قدیمی است که در مشرق زمین به کار می رفته و در نقاشی دیواری تالار عمارت چهل ستون اصفهان نوازندۀ کمانچه هم دیده می شود.
از دورۀ صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است و کمان آن بعد از اینکه ویولن در دورۀ قاجار به ایران آمد، به کلمۀ فرانسوی آرشه تغییر نام داد.
کمانچه تا حدود پنجاه سال قبل در ایران سه سیم داشت و بعدها سیم چهارم را به تقلید از ویولن به آن اضافه کردند. رواج ویولن در ایران متأسفانه از رونق کمانچه کاسته است.
بربت (بربط)
بربت از سازهای باستانی ایران است که بعد از اسلام عود نامیده شده و مهمترین سازی بوده که مورد آزمایش صوتی موسیقی شناسان واقع شده است.
چنانکه فارابی در کتاب الموسیقی الکبیر از آن به تفصیل سخن گفته است. بربت تا دورۀ صفویه در ایران بوده است و در نقاشی های دیواری تالار چهل ستون اصفهان هم دیده می شود ولی بعدها سازی عربی نامیده شد و در ایران متروک گردید به طوریکه تا چند سال پیش در ایران وجود نداشت.
در اوایل تأسیس هنرستان موسیقی ملی بود که چند نمونه از این ساز را از خارج ایران وارد کردند و نواختن آن آغاز شد ولی هنوز رواج چندانی نیافته است.
تنبور
از سازهای بسیار قدیمی است. فارابی دو نوع از آن را به نام تنبور خراسانی و تنبور بغدادی در کتاب الموسیقی الکبیر مورد بحث قرار داده است.
این ساز مضرابی دو سیم داشته و با پنجه یا انگشتان دست راست نواخته می شده است. برخلاف عود یا بربت که دسته ای کج دارد، دستۀ تنبور راست و بلند است و مانند تار پرده بندی می شود ولی تعداد پرده های آن کمتر است.
تنبور هم اکنون در کردستان ایران متداول است و شکل آن در مینیاتورهای قدیم هم دیده می شود.
سه تار
شاید بتوان گفت سه تار از نوع تنبور است با این تفاوت که تنبور را با چهار انگشت دست راست بدون شست می نوازند، ولی در سه تار فقط ناخن انگشت سبابه عمل مضراب زدن را انجام می دهد.
وجه تسمیۀ سه تار معلوم است زیرا اول دارای سه سیم بوده و بعدها یک سیم به آن اضافه شده و اکنون دارای چهار سیم یا تار است.
اینطور گفته می شود که سیم چهارم را مشتاق علیشاه به کار برده است و برخی آنرا سیم مشتاق هم می گویند.
تار
تار در لغت به معنی رشته است که به اصطلاح امروز سیم گفته می شود. بعضی گویند تار همان بربت باستانی و عود دورۀ اسلامی است.
حتی اختراع تار را به فارابی نسبت داده اند، در صورتیکه چنین نیست و او از عود نام برده است نه تار. تا دورۀ صفویه سازی به شکل تار نداشته ایم، زیرا در نقاشی های دیواری عمارت چهل ستون اصفهان اثری از آن نیست، در صورتیکه کمانچه و عود و سنتور دیده می شوند.
در دورۀ صفویه از نوازنده ای به نام شهسوار چارتاری نام برده اند. معروف است که شیخ حیدر یکی از مؤسسین سلسلۀ صفویه مخترع چهارتار است.
تار در دورۀ قاجاریه یکی از ارکان موسیقی ایران شد. شاید این ساز در قفقاز بوده و بعدها به ایران آمده است.
هم اکنون تار در جمهوری آذربایجان بسیار معمول است ولی تار قفقازی با تار ایرانی اختلافاتی دارد. شاید هم برای اینکه صدای سه تار قوی شود روی کاسۀ آن پوست کشیده و کاسه را بزرگ کرده و ساز را به جای ناخن با مضراب نواخته اند.
دوتار
دوتار سازی است از نوع سه تار و تنبور که هنوز هم در میان ترکمن های دشت گرگان به کار می رود. احمد میرزا عضدالدوله مؤلف تاریخ عضدی می نویسد: شب ها هر وقت آقامحمدخان قاجار حالت خوشی برایش دست می داد دوتار می زد و زدن این ساز در میان ترکمن ها معمول است.
سنتور و قانون
سنتور و قانون هر دو از سازهای قدیمی هستند و آنها را آلات مهتزۀ کثیرالاوتار می گفتند. سنتور با دو مضراب چوبی نواخته می شود و دارای سیم های متعدد فلزی است و اهنگ آن پرصدا و زنگ دار است.
قانون با دو انگشتانه که به انگشتان سبابۀ هر دو دست می کنند به صدا در می آید و دارای رشته هایی از جنس روده است. صدای قانون ملایم و طبیعی است.
در نقاشی های دیواری تالار چهل ستون اصفهان سازی شبیه به سنتور یا قانون دیده می شود. سنتور در ایران باقی مانده ولی قانون متروک شده، چنانکه در حال حاضر بعنوان سازی عربی شناخته شده است.
قانون ساز بسیار خوش صدایی است و حق اینست که در رواج آن کوشش کافی به عمل آید.
نی
نی یا نای که نوع کامل آن را نی هفت بند می گویند صدایی مطلوب و دلنشین و خوش آهنگ دارد. نی در حقیقت، قدیمی ترین ساز موسیقی است و در ایران هم سابقه اش زیاد است.
سُرنا
سرنا در نقاره خانه معمول بوده و سازی است بادی با زبانۀ مضاعف. عربها سازی شبیه به آن موسوم به مزمار داشته اند که لولۀ آن استوانه ای شکل و پردۀ صوتش معیوب بود ولی لولۀ سرنای ایرانی مخروطی شکل و صدایش بهتر است. سرنا در اروپا تکمیل شده و ابوا نامیده شده است.
کرنا
کرنا سازی است بادی و بلند باصدای بم که در نقاره خانه معمول بوده و چون سوراخ ندارد با انگشتان نواخته نمی شود و به اصطلاح برای دم دادن نواخته می شود.
تمبک (تنبک یا دنبک)
سازی است بسیار ساده ولی مهم و بسیار خوش صدا که برخلاف سازهای دیگر ضربی با کف دست و انگشتان نواخته می شود و از بهترین سازهای ضربی است.
دف و دایره
هر دو از سازهای ضربی هستند که نوعی از آنها زنگ های کوچک و یا حلقه های زنجیر هم دارند.
نقاره
از سازهای ضربی نقاره خانه و دو طبل کوچک متصل به هم است که یکی بزرگتر و دیگری کوچکتر است و با دو عدد چوب به نام چوب نقاره نواخته می شود. کاسۀ نقاره از مس و پوست آن پوست گاو است.
گَوُرگه
از سازهای ضربی نقاره خانه و طبلی است بزرگتر از نقاره که پوست آن نازک تر و از پوست گوسفند است. کاسۀ این ساز از گل ساخته می شود و با دو عدد ترکۀ نازک به صدا در می آید.
دُهُل
طبل بزرگی است که در روستاها برای همراهی با خواننده و نوازنده به کار می رود و مانند گورگه با دو ترکه نواخته می شود.