ابوعلی سینا و موسیقی
ابنسینا دانشمند، فیلسوف و پزشک بزرگ ایرانی قرن چهار و پنجم هجری قمری از بزرگان و علمای موسیقیدان زمان خود بودهاست.
او مباحث اصلی موسیقی را با نهایت دقت تشریح نموده و در این مباحث پیرو فارابی است، عقاید او را تشریح میکند و در بسیاری موارد دارای ابداعات و ابتکار است.
ابن سینا سه کتاب موسیقی دو عدد به زبان عربی و یکی به زبان دری دارد که از همه مبسوطتر و مهمتر بیست هزار کلمه از فصل دوازدهم از بخش ریاضی کتاب الشفا و بعدی سه هزار کلمه در کتاب النجات است که خلاصهای از همان کتاب شفا است و سومی به فارسی در کتاب دانشنامه که خلاصهای از کتاب النجات است.
از نظر او موسیقی یکی از علوم ریاضی است که منظور آن مطالعه صداهای موسیقی و بحث در ملایمت و عدم ملایمت و همچنین کشش آنها و قواعد ساختن قطعات آن است.
بنابراین علم موسیقی شامل دو بخش است.
علم ترکیب نغمات مربوط به صداهای موسیقی و علم اوزان مربوط به زمانهایی که صداهای یک نغمه را از یکدیگر جدا مینماید.
پایه این دو قسمت بر اصولی استوار است که از علومی خارج از موسیقی اخذ میشوند که بعضی از این اصول از ریاضی و بعضی دیگر از فیزیک و علوم طبیعی و برخی از هندسه گرفته میشوند.
ابن سینا نیز در «جوامع علم الموسيقي» شفا (فن دوازدهم) مهمترين و اصليترين مباحث موسیقایی خود را ارائه و در آثاری چون دانشنامه علایی و النجاه از کارکردهای آن سخن گفته است.
اما در «القانون فیالطب» که مشهورترین اثر پزشکی اوست کارکردهای درمانی موسیقی را موردتوجه قرار داده است.
به عنوان مثال در فصل اول با عنوان «کلیاتی در باره نبض»از نسبت میان موسیقی و نبض و تاثیر نغمات و ریتمهای موسیقایی در تعادل نبض سخن گفته و نیز در شرح فوائد جنبش و لالایی نوزاد، با نیت اعتدال مزاج و پرورش صحیح و سالم نوزاد بر موسیقی و آواز تاکید بسیار نموده است.
از دیدگاه ابنسینا نتیجه و ثمرة موسیقی و آواز، آمادگی بیشتر تن و روان نوزاد برای انجام ورشهای بدنی و روانی در آینده است: «نوزاد به هر نسبتی که برای گوشدادن به موسیقی آمادگی بیشتری پیدا کند تن و روانش برای ورزشهای بدنی و روانی آمادگی بیشتری مییابد.»
همچنین ابنسینا در کتاب قانون با عنوان «کلیاتی دربارة نبض» به بیان حالات دهگانه نبض پرداخته و در شرح نوع هشتم و نهم به نسبت موسیقی و نبض و تأثیر نغمات و ریتمهای موسیقایی در تعادل نبض اشاره میکند.
عوامل مؤثر در نبض چون آرامش، سردی و گرمی ازجمله عوامل مؤثر در حالات نبض است.
اما اقسام هشتم و نهم از حالات نبض به نظم و بینظمی یا هماهنگی و ناهنجاری نبض ارتباط دارد و در همین جاست که بحث موسیقی مطرح میشود.
ابنسینا شيوه درمان حكماي قديم به وسيله موسيقي در مورد امراضي مانند سل و تب صفراوي و قولنج را تاييد ميكند ولي برخي از اين نغمات درمانگر را «غريبه» مينامد كه نشان ميدهد قسمتي از اين دانشها در زمان ابن سينا به غبار فراموشي سپرده شدهبوده است.
ابنسينا تاكيد بر اين نكته دارد كه همانند كالبدي آسماني و نجومي بسياري از پديدههاي پزشكي آن زمان «علم موسيقي» نيز پندارهاي فلكي دارد كه براساس اين پنداره در اعضاي مهم بدن به تناوب موثر بوده و حتي توسط حكيم قابلبررسي و پايش است.
وي دقيقاً ستاره ارقنوع را حاكم بر اين بعد ميداند و اين خاصيت را به منزله آب و خون اعلام ميدارد كه درسراسر بدن جاريست و مطابق حركات نجومي اين ستاره ميتوان كيفيت نبض بيمار را پيشبيني و تعيين کرد.
ابنسينا تكنيك موسيقيدرماني را بسيار كمعارضه و بيخطر ميداند و اجراي آن را در زمانهاي مناسبي از شب و روز دانسته كه بدون كمك دارو و يا دستورات خوراكي و آشاميدني خاصي بيماري را زايل ميكند.
وي با توجه به دانش پزشكان آن روزگار مكانيسم دقيقي را از تاثير صورت موسيقي بر ارگانهاي بدن ذكر ميكند كه با عنايت به كواكب سبعه در زمان خاص خود موثر خواهد بود.
در اكثر نوشتارهاي طب ايران توجه طبيبان قديمي به اهميت و تاثير موسيقي در طبابت مشاهده ميشود.
عليبنعباس محبوسي در كتاب كامل الصناعه ميگويد: «پزشك بايد به آهنگ موسيقي آشنا باشد تا انگشتانش به گرفتن نبض دريافت يابد تا رگ را به خوبي بشناسد.»
در اين گفتار نواختن موسيقي هم براي تقويت احساس و دقت حواس (حتي حس لامسه) براي دانش آموختگان طب توصيه ميشود.