موسیقیدرمانی از گذشته تا کنون
موسيقى علمى است كه از گذشته تاكنون تحقيقات بسيارى بر روى آن انجام شده است. از زمان يونان قديم اين علم و هنر شروع به پيشرفت كرد و كم كم تاثيرات آن بر روى انسان توسط دانشمندان كشف شد تا به امروز كه علم و طبى مستقل، از طريق موسيقى بوجود آمد.
ارتباط موسیقی و شفا
در يونان باستان ارتباط نزديكى بين موسيقى و شفا وجود داشت. اين همبستگى به يكى از خدايان يونان به نام “آپولو” منسوب است زيرا آپولو هم خداى موسيقى و هم خداى طب بود.
يونانيان معتقد بودند كه امراض نتيجه عدم هارمونى در وجود فرد است و موسيقى با قدرت روحى خود ميتواند با برگرداندن هارمونى و نظم ريتميك بدن، سلامتى و نشاط را براى آن فرد به ارمغان بياورد.
کاربردها در مشکلات جسمی و حرکتی
با حركات ريتميك موزيكال ميتوان مهارت در هماهنگىهاى حركتى را افزايش داد.
افرادى كه در ارتباط كلامى مشكل دارند با خواندن آوازها و تمارين صوتى مخصوص ميتوانند در شمرده تلفظ كردن اصوات، مهارت تلفظ صحيح و آهنگين را در خود تقويت كنند.
ريتم و صداى موسيقى همچنين ميتواند تقويت جريان تكلم را در اختلالات گفتارى مانند لكنت زبان آسان سازد. از موسيقى براى اشخاص زبانپريش (آفازيك) به عنوان روشى براى برقرارى رابطه كلامى ميتوان استفاده كرد.
نظر فیثاغورت درباره موسیقی درمانی
فيثاغورث معتقد است كه موسيقى تجويز شده، به طور قطع ميتواند به سلامتى فرد منجر شود و درجات تُنال گام در اين امر از اولويت و تاثيرگذارى بيشترى برخوردار هستند.
علاج مارگزیدگی با موسیقی درمانی
رومىها از موسيقى زنده براى علاج مارگزيدگى و مبارزه با طاعون استفاده ميكردند. آنها با اجراى ضرباهنگ بسيار كند در گام مينور، به تدريج ضربان قلب و فشار خون را پايين آورده و درنهايت موجب گردش خون آهستهترى در فرد مارگزيده ميشدند كه اين امر به خودى خود سبب ميشود كه سم به سرعت در بدن فرد پخش نشود.
بی خوابی و موسیقی درمانی
رومىها همچنين در درمان بىخوابى و درمان انواع ناهنجاريهاى هيجانى از جمله افراط و تفريط عاطفى، بوسيله موسيقىدرمانى كاملا تبحر داشتند.
درمان جنون و پرخاش با موسیقی
آسليپيادس (Aclepiades) پزشك معروف رومى، جنون را بوسيله اصوات هارمونيك درمان مىكرد و شيوه درمان او اينگونه بود كه فرد مبتلا به جنون را به شنيدن مرتب و منظم اصوات هارمونيك در ساعات خاصى از شبانه روز ملزم ميكرد.
او همچنين به افراد پرخاشگر و سركش با انجام شيوه مدولاسيون (تغيير گام) در موسيقى، كمكهاى درمانى مىكرد تا آرامش بيشترى داشته باشند. او از آنها ميخواست تا به همراه ملودى تا آنجا كه ميتوانند بلند بخوانند و همانند ملودى، مدولاسيون را نيز اجرا كنند و سپس به گام اوليه باز ميگشتند كه اين خود نوعى رام كردن احساس فرد مبتلا بود.
موسیقی درمانی و سرماخوردگی
در دوران قرون وسطى، از سرودهاى مخصوصى براى درمان ناخوشىها و به خصوص سرماخوردگى استفاده مىشد.
بیماری یعنی گناه!
در دوره رنسانس هر دو گروه موزيسينها و پزشكان به دوران كلاسيك يونان نظر افكنده و از آن الهام گرفتند. عقيده يونانىها كه سلامتى را ناشى از هارمونى بدن ميدانستند، در دوره رنسانس رواج يافت و جانشين نظريه قرون وسطايى كه بيمارى را تنبيهى براى گناه مىدانستند، گرديد.
موسیقیِ نبض انسان
در نوشتههاى جوزپه زارلينو (تئوريسين و آهنگساز قرن شانزدهم) ارتباط نزديكى بين موسيقى و طب موردبررسى قرار گرفت. زارلينو دريافت كه استفاده مناسب از موسيقى در مداوا و بهبود افراد بسيار سودمند است، زيرا مطلع بودن از موسيقى پزشك را قادر مىسازد تا درك و قضاوت درستترى از ريتم نبض انسان داشته باشد.
مقام های موسیقی برای تحریک یا تخفیف
زارلينو تاثيرات موسيقى و نتايج مثبت آن را در مواردى همچون تسكين درد، بهبود شنوايى، تسكين نيش حشرات و خزندگان، مداواى جنون و درمان طاعون مفيد دانسته است. او همچنين معتقد بود كه هر يك از مقامهاى موسيقى بايد در تحريك و يا تخفيف اميال و عواطف به كار گرفته شود.
درمان های موسیقایی در دوره رنسانس
در دوران رنسانس استفاده از موسيقى به عنوان دارويى براى پيشگيرى از بيمارى، امرى متداول و براى درمانگران آن دوره و مردم پذيرفته شده بود.
افزایش مقاومت بدن با موسیقی
به عنوان مثال توماسو دل گاربو «tommaso Del garbo» در توصيههاى پزشكىاش براى مصونيت از طاعون به اهميت شادى و نشاط روحى و گوش دادن روزانه به موسيقى لذتبخش پافشارى مىكرد و اعتقاد بر اين بود كه موسيقى مقاومت افراد را در مقابله با امراض و بيماريها بيشتر مىكند و اين چيزى بود كه در زمان شيوع طاعون اهميت حياتى داشت.
قرن هفدهم تا نيمه قرن هجدهم
در اين دوره اعتقاد به قدرت و تاثير موسيقى بر روح و جسم انسان به وسيله تئوريسينهاى آلمانى تحت عنوان فيگورين «figurenlehre» يا نظريه «فيگور» تدوين شد. در اين سالها باور مردم نسبت به تاثيرات موسيقىدرمانى ناشى از تاكيدات و اشارات زياد نويسندگانى همچون شكسپير و اسپنسر به اين مسئله بود.
درمان مالیخولیای فیلیپ چهارم با صدای فارینلی
در اين دوره، موسيقى با حفظ اهميت خود در جايگاه هنر در خانوادههاى سلطنتى به عنوان يك امداد پزشكى نيز موردتوجه بسيار قرار گرفته بود؛ به عنوان مثال در سال ١٧٣٧ ملكه اسپانيا از صداى خواننده مشهور ايتاليايى به نام فارينلى، براى معالجه فيليپ چهارم كه بيمارى ماليخوليايى حاد داشت، استفاده كرد (ماليخوليا بيمارى روحى و روانى است كه با توهمات شنيدارى و بصرى افراطى همراه است)؛ تلاشهاى فارينلى چنان نتيجه سودمندى در بهبودى فيليپ چهارم داشت كه او را به عنوان خواننده مخصوص شاه به استخدام دائم درآوردند.
موسیقیدرمانی در نیمه قرن هجدهم تا اواسط قرن نوزدهم
اسکیرول «Esquirol» در سال 1748 در کتاب خود به نام «جنون در بیماریهای روانی» موسیقی را یک عامل موثر و باارزش درمانی معرفی کرد.
در قرن هجدهم، مطبوعات رسمی آمریکا به معرفی کاربرد موسیقی بهعنوان یک عامل کمکی در درمان پزشکی پرداخت و دانشگاه پنسیلوانیا در حمایت از استفاده موسیقیدرمانی، مقالاتی منتشر کرد.
درمان هیستری با موسیقی
در اوایل قرن نوزدهم، پزشکان فرانسوی از قدرت موسیقی در درمان بیماریهای عصبی و روانی نظیر هیستری استفاده کردند (هیستری یکی از انواع بیماریهای روانپزشکی است که اضطراب شدید و افراطی را در فرد مبتلا، بهصورت علائم جسمی و فیزیکی نشان میدهد).
لازم به ذکر است در این بین بهدلیل آنکه آمار شیوع بیماریهای هیستری در زنان چندبرابر مردان است، انجمن حمایت از زنان در مداوای دستهجمعی افراد مبتلا نقش بسزایی را ایفا کرد.
موسیقی به عنوان دارو
چومه «Chomet» در سال 1846 رساله خود را با نام «نفوذ موسیقی در زندگی و سلامت» به آکادمی علوم پاریس تقدیم کرد و در سال 1874 در مقالهای بهنام «موسیقی بهعنوان دارو» نظریه و عقیده چومه به اطلاع پزشکان و روانپزشکان آمریکا رسانیده شد.
در طول قرن نوزدهم استفاده از موسیقی در آموزشگاهها و برنامه آموزشی نابینایان و ناشنوایان آمریکا افزایش یافت.
تلاشهای پژوهشی که در این دوران صورت گرفت، نقش مهمی را در پیشرفت دانش موسیقیدرمانی برای آیندگان ایفا کرد.
در سالهای اخیر مؤسساتی مانند مؤسسه فرهنگیهنری موزاک با به خدمتگرفتن موزیسینها و روانشناسان و روانپزشکان خبره اقدام به تهیه و تنظیم قطعات سفارشی جهت اقدامات موسیقیدرمانی کرده است. درحالحاضر روشهای مدرن و گونههای مختلف موسیقیدرمانی در اکثر کشورهای جهان انجام میشود.
عرشیا روشنقلب، كارشناس موسيقى، كارشناس ارشد هنر